رایان رایان ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

پسر ناز ما

با تواز پیری نمیترسم

تو که هستی دیگه من تنها نمیشم ، دیگه از چیزی نمیترسم تو رو دارم تو رو دارم .... تو که باشی همیشه همدم مامان ، دیگه ترسی ندارم از شب و روزام ... تویی روشن کنی تاریکیه شب های بی خوابی ... کنار من بمون تا لحظه پیری ، که من با تو همیشه شاد و خندونم ... ...
6 دی 1392

اندیشمند مامانی

الهی فدات شم که اینقدر نازی و بین همه اسباب بازیات کتاباتو بیشتر از همه وسایلت دوست داری و کلاغ و ببیی و جوجه رو با انگشتای نازت نشون میدی و صداهاشونو در میاری .... غار بع بع جیک جیک ....
6 دی 1392

ناز نازی من

جدیدا یاد گرفتی تا کار بد میکنی خودتو لوس میکنی و ناز ناز میخندی و شیرین کاری میکنی که مامان ناراحت نشه !!!!! فدات شم که برات مهمه که من نرنجم ،‌تنها خواستم اینه که وقتی بزرگ شدی همینقدر برات مهم باشم تو که همه دنیای منی
6 دی 1392

تو انگیزه زندگیمی

تو اگه نبودی زندگی چه بی رنگ بود ، همه صداها واسم زنگ بود . تو اومدی همه جا رو رنگی کردی ، زندگیمو به این قشنگی کردی . با تو زندگی شیرینه ، همه چی به دل میشینه . تو معنیه حیاتی ، ابنات باباتی . تویی جراغ خونه ، چشمات چه مهربونه . ناناز پسر مامانی . گل پسر مامانی
6 دی 1392

پسری که ژست گرفته

بابایی میخواست از پسرش عکس بگیره بعد به پسر گفت ژست بگیر ! پسرک ناز این ژست قشنگ رو گرفت ..... الهی فدای خودت و ژست گرفتنت بشم ..... پسر نانازیم همیشه کارای ناز ناز انجام میده !!!! ...
6 دی 1392

خنده های شیرین تو

هر وقت که تو میخندی دنیا به روم میخنده و همه غمهام یادم میره از اولین روزی که خندیدی تا الان که همیشه میخندی همیشه منتظر دیدن خنده های نازتم و حاضرم همه زندگیمو واسه دیدن یه لحظه خندیدنت بدم . همیشه بخند عزیزم ..... این اولین باریه که لبخند زدی واسمون ..... اینجا هم داری با کراوات و تیپ مردونت دلبری میکنی .... اینجا تازه از خواب بیدار شدی !!!! چقدر خوش اخلاقی تو ......   ...
6 دی 1392

پسرک در پیکنیک

اینجا آقا رایان و بابایی و مامانیش رفته بود کنار رودخونه زاینده رود .... پسری نشسته رویه یه سنگ و حسابی ذوق آب رو میکنه .....       ...
6 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر ناز ما می باشد