پسر ناز ما

عزیز دل مامانی هر روز شیرشن تر و دوست داشتنی تر از قبل میشی ، هر روز یه کار جدید و ناز میکنی و بیشتر از قبل مامان و باباتو عاشق خودت میکنی . اینقدر نازی که دوست ندارم این روزهای قشنگ تموم بشه . میخوام همیشه رایان کوچولوی من باشی اما هر روز بزرگتر میشی و مستقل تر ...                                                  ...

خدا ما رو خیلی دوست داره چون تو ور بهمون هدیه داده و همیشه بهترینها رو هدیه میده . از این که با تو شادیم خدا رو شکر میکنم تو عشق مامان و باباتی  

مامانی عاشق حرف زدنتم هر روز قشنگ تر شیرین زبونی میکنی . ازت میپرسم ببیی چی میگه میگی به به . میگم هاپو جی میگه میگی به به  میگم جوجه چی میگه میگی به به !!!!!! همه میگن به به واای خیلی نازی مامانی   ...

تا قبل از بودنت هر چیزی واسمون جالب و خاطره انگیز میشد ، هرچیزی زیبا و دوست داشتنی میشد اما ... اما از روزی که تو در کنارمون هستی و خدای مهربون تو رو بهمون هدیه داد دیگه فقط تو شیرینی زندگیمونی ... دیگه چیزی جز تو ما رو به خودش جذب نمیکنه .... همه لحظه ها تو با هامون همنفس و همراهی .... فقط تو دلخوشیمون و دلیل شادی و خوشیمونی .... خوشحالم که با تو شادم .... نقطه پرگار زندگیمونی و همه چیز رو بخاطر تو تغییر میدیم ....                              ...

تو که هستی دیگه من تنها نمیشم ، دیگه از چیزی نمیترسم تو رو دارم تو رو دارم .... تو که باشی همیشه همدم مامان ، دیگه ترسی ندارم از شب و روزام ... تویی روشن کنی تاریکیه شب های بی خوابی ... کنار من بمون تا لحظه پیری ، که من با تو همیشه شاد و خندونم ... ...

الهی فدات شم که اینقدر نازی و بین همه اسباب بازیات کتاباتو بیشتر از همه وسایلت دوست داری و کلاغ و ببیی و جوجه رو با انگشتای نازت نشون میدی و صداهاشونو در میاری .... غار بع بع جیک جیک ....

جدیدا یاد گرفتی تا کار بد میکنی خودتو لوس میکنی و ناز ناز میخندی و شیرین کاری میکنی که مامان ناراحت نشه !!!!! فدات شم که برات مهمه که من نرنجم ،‌تنها خواستم اینه که وقتی بزرگ شدی همینقدر برات مهم باشم تو که همه دنیای منی